اين كتاب مشهورترين اثر ديويد هربرت لارنس نويسنده بزرگ انگليسي است كه در سال 1944 انتشار يافت و بلافاصله نسخه سانسورنشده آن در انگلستان و آمريكا توقيف شد. بعداً در فلورانس و فرانسه نسخه هايي از آن چاپ شد و در دسترس علاقه مندان قرار گرفت حتي نسخه سانسور شده اين كتاب، داستان بي پرده اي از عشق هاي جسماني و هر آنچه كه موجب ايجاد لذت براي انسان مي گردد، مي باشد.

شوهر خانم چترلي در اثر جنگ براي هميشه عليل شد و با فلج شدن كمر به پايين بدنش، به صورت انسان منفور و عقيمي درآمد كه وجودش هيچ گونه لذتي براي زني همچون ليدي چترلي ندارد. ملرز شكاربان، نخستين فاسق خانم چترلي نيست، اما كيفيت آشنايي و احساسي كه نسبت به هم دارند، عشق گناه آلود آنان را استثنايي كرده است.به زودي، در ميان افتضاح و رسوايي هاي حاصل از اين عشق خانم چترلي با شوهرش روبه رو مي گردد و به او خبر مي دهد كه صاحب فرزندي خواهند شد.

لارنس عشق خانم چترلي به ملرز را عشقي مقدس مي داند، چه به وسيله آن، او توانسته است تمايلات باطنش را جامه عمل بپوشاند و درنتيجه هر آنچه را كه خواسته كرده است. در اين كتاب دو صحنه عظيم، تجلي بخش كينه و عداوتند. همان گونه كه بسياري از صحنه ها نشان دهنده عشقند عشق بزرگ، مقدس و صلح آميزي كه براي لارنس مذهب واقعي است.

آقای کلیفورد شکاربانی دارد به نام « اولیو یه ملورس» که در جنگل زندگی می‌کند و همیشه متفکر است و در عالم رویائی سیر می‌کند. خانم چترلی چند بار به دیدار او می‌رود. شکاربان در کنار او به خود فشار می‌آورد که خویشتن‌دار باشد. شرم مانع نزدیکی آن‌ها می‌شود. اما عشق و شهوت فاصله‌ها را از میان برمی‌دارد، شکاربان مردی نیرومند است و خانم چترلی که روحی بی‌نهایت ظریف دارد مجذوب «مردانگی» او می‌شود، و همه‌ی مسائل ممنوعه از بین می‌رود. و عشقی دیوانه‌وار، عشقی کامل، بین آن‌ها پدید می‌آید.  به خصوص که شکاربان نیز چندان با ظرافت روحی و فکری بیگانه نیست. این مرد سفرهای بسیر کرده و تجربه‌های بسیار اندوخته، و روزگاری برای خودش کسی بوده، و دست حوادث او را به این گوشه انداخته است....

دی اچ لارنس با نام اصلی دیوید هربرت لارنس در خانواده‌ فقیری در ایستوود ناتینگهام‌شایر در ۱۸۸۵ میلادی متولد شد. او نویسنده، شاعر، نقاش و مقاله‌نویس و یکی از معتبرترین چهره‌های ادبیات زبان انگلیسی بود.زمان کودکی لارنس با سختی سپری شد زیرا پدرش مردی خشن بود و رفتار خشونت‌آمیز پدر باعث شد که دیوید به آغوش پرمهر مادرش پناه برد. محبت و توافق روحی میان او و مادرش به‌اندازه‌ای شدید بود که در روحیه لارنس اثر گذاشت و احساسات مربوط به آن در برخی آثارش به‌خوبی منعکس‌شده است.

دیوید لارنس پس از گذراندن تحصیلات اولیه و پایان دروس دانشگاهی در لندن به تدریس پرداخت و از همان زمان به نویسندگی روی آورد و در  ۱۹۱۱ میلادی نخستین داستان خود را به نام طاووس سفید به رشته تحریر درآورد.